یه کوله و یه جاده که به آرامش میرسه
شاید برای فرار از خودم
و شاید چیزاهایی که گرداگردم رو احاطه کرده
هنوز خیلی چیزا اون طور که باید نیستن!
– – – – – – – – –
روزهای پر مشغله ای رو پشت سر میزارم ،چه فکری و چه بدنی ، در مورد خیلی ها و خیلی چیزها باید یه بازنگری کلی بکنم. خواسته هام ، آرزوهام و راه هایی که برای رسیدن بهشون انتخاب کردم
وقتی به پشت سرم نیگاه میکنم میبینم که بعضی چیزا رو خیلی مفت فروختم و برخی چیزا رو خیلی گرون بدست آوردم. [هیچ وقت حساب کتابم خوب نبود!]
– – – – – – – – –
چیزی به آغاز پائیز نمونده ، عشق من!
قدم زدن زیر نم نم بارون ، تو یه کوچه باریک و خلوت ، وقتی صدای خش خش برگ ها رو زیر پاهات میشنوی و چه بهتر که در این عشق بازی با طبیعت عزیزی ، هم قدمت باشه!
دوستان عزیز می تونن برای سهولت در دسترسی به این وبلاگ از آدرس
www.CafeBlog.ir
استفاده کنن
سلام رفیق ….خوبی؟….چقدر دغدغه ها عوض شده می بینی؟قبلنا زود به زود برات کامنت می ذاشتم و حالا …کوله گفتی یاد کوه افتادم که خیلی وقته نرفتم، خوبه اینقدر مطمئنی که اون جاده به آرامش می رسه،البته اگه مطمئنی !!! اما خوبتر اینه که موقع رفتن هر از گاهی کوله رو زمین بذاریم و با دقت به پشتمون نگاه کنیم ، بعد یه نفس عمیق بکشیم و دوباره به مسیر پیش رو فکر کنیم …موفق باشی دوست جوان .
یه روزی یه جایی تو یه زمانی که انتظارش رو نداری همه چیز جایی قرار می گیره که باید باشه. نگران نباش اون روز نه خیلی دور نه خیلی نزدیک
che eshme havas barangizi . kash chand ta gole barfam besh ezafe mikardi. vay chi msihodddddddd