در سوگ مشکاتیان

 

این روزها، هر لحظه و هر ثانیه اش ، آماده ام ، برای شنیدن  خبر مرگ عزیزی . یکی آوار زلزله امانش نمی دهد و دیگری را کهولت سن و دیگری نامهربانی روزگار و آدمیانش ولی براستی  انتظار این یکی را نداشتم ، حداقل به این زودی ها. آری مشکاتیان هم رفت!مانده ام در این سرای مرگ
اگر بانگ زندگی سر ندهد ساز تو
پس دیگر با چه امید سر کنم زندگی را؟
نازنین تو بگو!
حالا
اینجا
در ازدحام نبودنت
چه کسی جای این سکوت های لعنتی نت می نویسد؟

20 thoughts on “در سوگ مشکاتیان

  1. روزانه های یک دوشیزه says:

    از دست دادن چنین هنرمندانی واقعا دردناکه

    هرچند اهنگ روی وبلاگ رو دوست ندارم اما این اهنگ رو به خاطر حال و هوایی که به این پست داده هیمنطور دارم گوش می کنم و لذت می برم….
    منو میبره به خاطرات دور

  2. Ennas says:

    خسته شدم
    حالم به هم خورده از این بوی لجن ….
    اصلا …
    بگذریم .
    مثل همه چیزهایی ، همه کسانی که از من ، از تو ،
    گذشتند …
    و هیچ اتفاقی نیفتاد …..
    بگذریم .
    از همه چیزهایی که هیچگاه به ما نرسیدند …
    مثل همه گذشته‌ها…
    که هیچ وقت نیامدند ….

  3. سولماز says:

    سلام و عرض تسلیت
    چقدر قالب وبلاگتون قشنگ و با اسمش همخونی داره ، اگه شما مایل باشید میتونیم لینک بشیم ؟
    اگه آره ، یه سر به وبلاگ محقر بنده بزنید
    خوشحال میشم

  4. شبنم(سونات مهتاب) says:

    حالا هی برو مسابقات منطقه ای ،استانی،کشوری،بین المللی برگزار کن اونوقت یه سر به این فضای مجازی نزن،بعدشم این وقت شب به من زنگ بزن بگو هنوز تو دانشگاهم دیگه خونه راهم نمی دن!
    خوب می خواستی واست فرش قرمز پهن کنن؟با بانگ خروسا رفتی با پارس سگا برمی گردی تازه می خوای تحویلت هم بگیرن؟
    یه سری به “سونات مهتاب”بزن شاید واسطه شدم تو خونه رات بدن پسرم…

  5. no-one says:

    بیچاره استاد مشکاتیان انگار کسی چیز دیگه در مورد زندگیش نمی تونه بگه که تو روزنامه ها بیشتر روی زندگی خصوصی و طلاقش مطلب می نویسن
    شاید این چیزا برای مردم جذابیت بیشتری داره (متاسفانه)

  6. سارا says:

    مشکاتیان نمرده حداقل تا زمانی که اثارش زنده است
    متاسفانه هنرمندای ما وقتی میمیرن بقیه یادشون می افته که یک همچین جواهری در بین ما بوده و اکنون نیست

Comments are closed.