نگاه می کنم
که چه آرام
گم می شوی
در امتداد جاده
.
.
و حالا
بعد تو
من می مانم و من
با یک بغل خاطره
.
.
بعد تو اما
تمام بوسه ها
فقط طعم رژ لب می دهند و بوی هوس
چقدر حیف که بعد تو
نمی شود کسی را دوست داشت
.
.
.
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – —
+موسیقی زمینه این پست آهنگ”Recuerdos De La Alhambra” از آلبوم “A Jug Of Wine And Thou” اثر “Lili Afshar ” می باشد.
Lili Afshar
besyar zibaaa……..
پر نمی کند این دو سه خط
گودال های بی معنی ِ امروز ها را
فاجعه عمیق تر از این حرف هاست
…مهدیه لطیفی
موسیقی و متن هارمونی زیبایی دارن . همانند همیشه
مطالبت زیباست . لذت بردم . به دیدنم بیا
شاد باشی
دوست عزیز
ملودیهایی که دلتنگی تو را نقش می زند …
خیره به جاده ای که…
تنها طرحی گنگ و دور ..
از رویایی را انگار آواز می خواند ..
یه لحظه با خودم گفتم نکنه بوسه های منم طعم رژ لب بده؟
چقدر حیف که بعد او نمیتوان کسی را دوست داشت…
بند آخر بند روحم را جوید!
حس میکنم واژه ی فقط به شعرت آسیب زده. به نظرم این موزون تره:
بعد تو اما
تمام بوسه ها
طعم رژ لب می دهند و بوی هوس.
وقتی می گی “تمام” دیگه نیازی به “فقط” نیست به نظرم. این البته حس منه و ممکنه حس شما قبولش نداشته باشه. ضمنا موسیقی مثل همیشه زیباست و آدمو میبره تا ته دیار رویاها. قلمتون سبز.
حتی به نظرم “اما” رو میتونی حذف کنی.
بعد تو
تمام بوسه ها
طعم رژ لب می دهند و بوی هوس.
چقدر حیف که بعد تو
نمی شود کسی را دوست داشت.
میدونی، به نظر نمیرسه که این حرف نقض کننده ی حرف دیگه ای باشه بنابراین نیازی به “اما” نیست، و البته که بعد او تمام بوسه ها طعم رژ لب می دهند. امیدوارم فضولی منو ببخشید.
—————————————–
میثم: زیاد تو نوشتن در قید و بند قواعد دستوری نیستم، آهنگ نوشته رو با وجود اون ” اما” بیشتر دوست دارم و دلیل استفاده اش این بوده، این مسئله در مورد کامنت دیگرتون هم صادقه
ممنون از مطالب خوب و مفیدتون
با افتخار لینک شدید
چقدر حیف که بعد تو من هستم و یک دنیا خاطره….
تو دیگه چرا نیستی؟
یا حس نداری که بنویسی یا باز رفتی ایران گردی!
—————————————————————–
+ترکیبی از هر دو اینها!
قشنگ وبااحساس نوشتی منو به روزهای خیلی دوربردی بااین مطالبت به روزهای پاکی ومملوازعشق رفتم …وفهمیدم خیلی پیر شدم وهمه چیزطعم بی تفاوتی وتکرارگرفته
فرحبخش بود در اوج تلخی
عااااااالییییییی
آدم وقتی این شعر رو می خونه
ته ته اش فقط یه حس داره،حس حسادت نسبت به کسی که با او
تمام بوسه ها طعم زندگی می داد و بوی عشق…
چقدر حیف که بعد تو
نمی شود کسی را دوست داشت
خیلی قشنگ بود