هوا برفی است
همان هوای ناجوانمردانهی خودمان!
انگشتانم
قلمو
شیشه های بخار گرفته
بوم نقاشی
.
سوختن کنده های شومینه
با جرقه های گاهگاه
بوی تمام عطرهای خوب دنیا
بوی همین دود ساده را
برابری نمی کند گاهی
.
قفسه کتاب ها
کنج نشیمن
زیر خاکی های چاپ اولی
از هیچ کدام نخوانده نمی شود گذشت
.
یک گرامافون هندلی
با شیپور طلائی
نوایی که در فضا پیچیده
چقدر باید منوچهری را زیر پا گذاشت
برای یک صفحه 33 دور
برای آهنگی مثل این
که ارزش شنیدن داشته باشد
.
اینجا همه چیز هست
هر چیزی که نتوان عاشق سینه چاکش نشد
همه چیز هست و کسی نیست
نیستی تو
نیستی و انگار هیچ چیز نیست
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
+موسیقی زمینه این پست آهنگ Non je ne regrette rien و از کارهای Edith piaf انتخاب شده است.
…..
از صفر شروع می کنم…
زیرا که زندگی ام…
شادی هایم…
امروز…
با تو آغاز می شود ….
دوست گرامی
چه شبها و روزها و رانندگی در زیر باران تند و ریز جاده های شمال یا صدای ادیت پیاف گره خورده در هزار گوشه ذهنم ….
مشتاقانه و صمیمانه
خوشحالم که دوباره می نویسی …
شاید این بهانه ای باشد ..
برای نوشته های بعدی ات ….
واقعا وبلاگ زیبایی داری.
نیستی و انگار هیچ چیز نیست.
خوشحال می شم اگه نظرتو درباره مطلب تازم بدونم.
نیستی و انگار هیچ چیز نیست………..
زیبا بود راستی خوشحال میشم در مورد مطالب من هم نظر بدید خوب ارتباط برقرار کردم با نوشتتون
خیلی دوست داشتنی بود
دلنوشته هات فوق العاده زیبا و قابل لمس هستن
شخصا از تک تک مصادیقی که برای نشون دادن احساس تنهایی و هجران استفاده میکنی خوشم میاد
مثل همین جمله نیستی و انگار….
عجیبه
گاهی دریا هم دل آدم رو نمی شوره
و گاهی یک قطره اشک
تمام دنیا رو پاک میکنه!
سلام میثم جان
هم قالب بلاگتو دوس دارم هم نوشته هاتو
این عکس آخریه هم قشنگ بود
ziba bood
اینجا همه چیز زیباست…رنگش…اسمش…نوشته هاش…آهنگاش…و احتمالا نویسنده اش…
—
+ای کاش اینطور بود…