آنقدر پاک نیستی که عشق صدایت کنم
و آنقدر آلوده که نام هوس را به پایت زنجیر کنم
نمیدانم که ای؟
چه ای؟
و برای چه میهمان این دل هزار جایی و بی جا و مکان شده ای ؟
هرچه هستی از مصاحبتت لذتی وصف ناشدنی را پذیرا یم و برای این از تو سپاسگذار .
————————————————-
+ به دوستی قول داده بودم کمتر عاشقانه بنویسم ولی نشد!
تقدیم به( سجاد.ح ) که امر بر عاشقانه نوشتن فرمود.
آنقدر ساده و زیبا نوشتی که میخواهم…
نه باشد برای همان آخر اسفند
همین قدر بنویسم که شنبه، روز اول هفته را زیبا آغاز کردم.
سپاس
پیشین بکام
تن من خاکیست …
و روزی میرسد که من هم آغوش خاک خواهم شد …
…
ای کاش خاک وجودم خانه گلی گردد…!!
*…
من ،
صدای قدم
خواهش را
می شنوم ..
…*
دلتنگی هایم را با تو تسهیم کردن
چه زیبا خواهد بود
اگر ترا دلتنگی هایی باشد
از نوع من
دلم می خواهد احتیاجم
نیازم
درد خفه شده ی سینه ام را
همان قدر احساس کنی
که گویی احتیاج توست
نیاز توست
درد ریشه دوانده در وجود توست
کوتاه سخن
دلم می خواست
” تویی ” نبودی
تو ، من
و
من ، تو بودیم
شاید آن وقت این روح سرکش آرام می گرفت
و
جای تمام دلتنگی ها را یک چیز پر می کرد
” بی نیازی”
نیازی از همه چیز و از همه کس
حتی از اندیشیدن
___________
سلام
خسته نباشی
موفق باشید
لبخند ارزان
بوسه ارزان
عشق ارزان
به حراج سالیانه من بیا
ضرر نخواهی کرد
اما
سود خالص فقط از آن من است
.
وای فوق العاده بود…
ممنونم که به وبلاگم آمدی،در کافه کوچکت قهوه نوشیدم و سیگاری روشن کردم و نوشته هایی را خواندم که برای توصیفشان کلمات را گم کرده ام…
با دوستی که از تو خواسته بود عاشقانه ننویسی مخالفم!آدمهایی مثل تو باید عاشقاته هایی را بنویسند که دیگران از نگاشتنش ناتوانند…
این پست را بارها و بارها خواندم شاهکار بود…
دلت می گیرد گاهی
از زمین و زمان
و هرچه در آنست
تو و
دنیایی حرفهای نگفته
تنها تو
خود ِ خودِ تو
دلت تنگ می شود گاهی
برای خودت
دلتنگی هایی خاص تو
از جنس تو
و برای تو
دلتنگی هایی که تنها تو می فهمی
دلم میگیرد گاهی
دلم تنگ می شود گاهی
برای خودم
خودِ خودم…………………………………….
هرچه هستی از مصاحبتت لذتی وصف ناشدنی را پذیرا یم و برای این از تو سپاسگذار .
فقط همین مهم بود.به هیچ چیز دیگر نیندیش که مبادا از اصل دورت کند.
در پناه آنکه همیشه هست.
دیبا
بیشتر عاشقانه بنویس!!زیبا بود…
مرسی دوستم
.
..
راز عشق در استواری است . عشق چهره واقعی خود را در ملایمت و مهربانی آشکار میکند ،نه در لذت جویی . راز عشق در مراعات حال دیگری است . هر قدر که ملاحظه حال دیگران را می کنی ، کسی را که دوست داری بیشتر ملاحظه کن .
..
.
ممنونم که دعوت مرا پذیرفتید.کمی قهوه کمی دود را به سایه بردم…
نه آنقدر مقدس می خواهمت
که بلرزم هنگام لمس تن ِبهاریت
نه آنقدر هرزه
که عطر رهگذران هزار رنگ بوسه بزنند
بر اندام آسمانیت
…………………………..
اهنگ وبت دیوونه ام می کنه دوست
پالتوی تو مرا گرم می کند…
آپم دوست وبلاگی
تصیح شذ…
قالب ایراد نداره احنمالا مشگل از شما باشه…ممنون از یاد آوری
سلام خیلی جالب بود
به مام سر بزن
مخلصات کاوه افشار
بای تا های
سلام.
اشعار خوبی می نویس. منتظر نوشته هات هستم.