کولیان خانه شان پهنه ی بیکرانه ایست به وسعت سفرهای دور و درازشان
تو کجا منزل گرفته ای
ای عروسک شب های سیاه و سفید من ؟
کولیان خانه شان پهنه ی بیکرانه ایست به وسعت سفرهای دور و درازشان
تو کجا منزل گرفته ای
ای عروسک شب های سیاه و سفید من ؟
Comments are closed.
حرفت من و یاد این شعر می اندازه:
گل باغ آشنایی ، گل من کجا شکفتی
که نه سرو می شناسد
نه چمن سراغ دارد؟
…..
منم این گیاه تنها
به گلی امید بسته
همه شاخه ها شکسته
به امید ها نشستم
به یاد ها شکفتم
درآن سیاه منزل
به هزار وعده ماندیم
به یک فریب خفتیم
( م. آزاد )
کولی ها
با خلخال های شان
فالش ترین آهنگ ها را
زیبا تر شاید
می نوازند
منظورت رو نمی فهمم! باور کن!