یک نفر انگار مُرد !

smoking-woman

صحنه مملو از تاریکی است

موسیقی

و پروژکتور که روی سن را می کاود

تماشاگران

و این خیال که برای چه باید انتظار بکشند

از لای پرده

کسی سرک می کشد انگار

حالا

ظاهر می شود

بر صحنه

زنی با یک کت و شلوار

به رنگ سیاه

کلاهی بر سر

صورتش را رنگ کرده

درست به رنگ پیراهن و دست کش های سپیدش

کمی چپ و راست صحنه را می کاود

از جعبه سیگار استیلش سیگاری بر لب می گذارد

کبریتی می کشد و بی تفاوت به جمعیت سیگارش را روشن می کند

ریتم موسیقی تغییر می کند

پروژکتور چار گوشه ی صحنه را می کاود

و حالا بر صحنه حاضر می شود

مردی که به تن کردی

کت و دامنی یکدست سپید

صورتش را رنگ کرده

سیاه

درست به سان دست کش ها و کفش های پاشنه بلندش

مرد آرام آرام به زن نزدیک می شود

چرخی به دورش می زند

با چشم خریدار

محو تماشا

و گم در خیالاتش

حالا ریتم موسیقی تغییر می کند

ترکیب نور و موسیقی

ساخته اند حالا

یک فضای دلهره آمیز

که بیننده را می برند به حال و هوای درونی مرد

 .

زن همچنان بی تفاوت

سیگارش را دود می کند

.

مرد گام بر می دارد

به سوی زن

اضطراب می بارد از نگاهش انگار

چشم میدوزد به زن

التماس می کند به زن

و زن…

همچنان بی تفاوت

سیگار  دود می کند پشت سیگار

 .

مرد آخر خسته می شود انگار

کز می کند به گوشه ای

کنج یک دیوار

 .

و زن

لبخند روی صورتش

سیگارش را زیر پا له میکند و از صحنه خارج می شود

و صحنه دوباره غرق سکوت می شود و تاریکی

کسی نفهمید

یک نفر انگار مُرد اینجا!

 .

 .

————————————-

+مدت ها از نوشتن این متن میگذره، بواسطه حال و هوای متفاوتی که با اکثر نوشته های این وبلاگ داره، تا به حال مردد بودم برای عمومی کردنش و البته امشب طلسم شکست!

++موسیقی زمینه این پست آهنگ”Astor Piazzolla  ” اثر  ” Marcin Wyrostek ” و از آلبوم ” Magia del Tango”  انتخاب شده است.

12 thoughts on “یک نفر انگار مُرد !

  1. پگاه says:

    واقعا کاش گاهی عوض میشد جای زن و مردا . . .
    گاهی وقتا هیچ جور نمیتونم درکشون کنم . نه ، اکثر وقتا

  2. بهار says:

    دوست عزیز

    یک طراحی نوشتاری عالی برای تانگوئی زیبا ..
    تصویر و موسیقی بی بدیل با اجرای موزیسین و نوازنده جوان و بسیار با استعداد لهستانی …
    یعنی مرا بردی کنار استیج و عطر خاک صحنه و آن حرکات موزون جادوئی …

  3. ... says:

    اندکی دلتنگی های حقیر و اندک بیشتر شهوت ،
    با لعاب غلیظ اشک و بشکن و قافیه !
    نه ؛
    قطعا شعر باید که چیز دیگری باشد !
    به ملودی کدام ساز ، قبای ژنده ترانه می شود ؟
    تفال کن و بسرا
    آیندگان خوانندگان خوب نوشته های متقاطع خوبند
    حسین پناهی

  4. سحر says:

    واقعا نوشته هاتون محشره و عاشق آهنگاتون هستم منو میبره تو یه حال و هوای دیگه لذت میبرم از نوشته هاتون
    موفق باشید…

  5. شکلاتی says:

    میشه گفت بیشتر پست هات رو خوندم …

    از سر علاقمندی ب یکی از موزیک ها رسیدم ب اینجا و پاگیر شدم …

    بیشتر موسیقی ها و متن ها رو خوندم ، حتی متن یک سری آهنگ ها رو طبق آدرس و اسامی ک داده بودید سرچ کردم.

    تا ب این پست رسیدم

    نمیدونم باید تبریک گفت یا آفرین …

    تصویرسازی عالی شما برای ب صحنه کشیدن چیزی ک اول تو دل شما و بعد توی ذهن شما بوده

    ب قول اون دوست اولی ک کامنت گذاشتن ، برای لحظه ای حس کردم توی تئاتر هستم.

    باز هم از لحظه های قشنگی ک این ابتدای سال برام ساختین تشکر کنم و اجازه بخوام ک شما رو لینک کنم توی وبلاگم.
    ———————————————–
    کمی قهوه کمی دود: خواهش میکنم دوست من، خوشحالم که دوست داشتین و ممنون از بابت لینک

Comments are closed.