کاروان می رود میان کویر
شترها
پا به پای ساربانان
از فرسنگ ها دورتر به گوش می رسد
صدای زنگوله هاشان
.
.
و بادیه…
جا خوش کرده میان آفتاب
باچند خانه ی گلی
یک چاه آب
درختان نخل که چندان پر تعداد هم نیستند
کودکانی که افتان و خیزان از پی هم می دوند
با چشمانی که می درخشند
زندگی موج می زند اینجا
.
.
دختری کوزه بر دوش
نهان پشت نقاب
با چشمانی که جادو
نگاهی که داغ
آب می برد…
دل می برد…
تمام هستی ام را …
.
.
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – — – – – – – – – – – – – –
+ اولین بار که این آهنگ رو شنیدم چشمام رو بستم و رفتم تو عالم رویا ها. کاروانی رو تجسم کردم که در میون صحرا به جلو می رفت، کاروانی که صدای زنگ شتر هاش در صحرا طنین انداخته بود. از دور دست بادیه ای میون صحرا به چشم می خورد… و کاروان به سویش در حرکت. برق چشمای اون دختر کوزه بر دوش هیچ وقت از یادم نمیره…
++ این و آن بود جمله آن گردید این چنین بود آن چنان گردید ( شاه نعمتالله ولی)
+++ موسیقی متن این پست آهنگ Memories of Pushkar اثر Axiom of Choice می باشد که از آلبوم Niya Yesh انتخاب شده است.
++++ موسیقی متن این پست در قسمت کد های آهنگ سایت(بی کلام ایرانی) قرار گرفت.
سلام
عجب انطباقی داره این موسیقی و این متن.
وااای
چه تناسبی دارن متن و موسیقی..
فوق العاده ست 🙂