گاهی یک کلمه کافی است
و گاه تمام واژه ها ناچیزند
گاهی فقط حضور تو
هر آنگونه که هستی
که دوست داری باشی
برایم ستودنی است
که عشق حکم می کند
آنگونه دوستت بدارم که هستی
نه آنگونه که می خواهم و دوست دارم
آنگونه باشی که دوست داری
بکر و دست نخورده
محفوظ از تفکرات من
که گاهی می خواهند به درونت راه پیدا کنند.
عزیزکم
خودت باش
و خودت بمان
که خودت را عجیب دوست می دارم
————————————————–
+اواخر دهه هشتاد شمسی بود، روزگاری که حالم بهتر از امروز بود و دنیایم دوست داشتنی تر از امروز، دو نفر کاندیدای شنیدن نوشته هایم پیش از انتشار در وبلاگ بودند و یکی شان شبنم بود، دوست عزیزی که اگرچه شاید خود بی خبر باشد اما نقشی شگرف در شکل گیری نگاه من به زندگی و دنیا داشت. دوستی که ترک وطن کرده و چند روزیست ناخودآگاه فکرش هجوم آورده به سرم و لیک امکان دیداری که نیست و چه افسوس زود دیر می شود….
پیشتر ها در وبلاگ شبنم نامه ای خواندم از نادر ابراهیمی به همسرش، حال و هوایم بعد از خواندن آن پست شد پست حاضر که همان سال ها به عنوان کامنت به شبنم تقدیمش کردم و امروز باز نشرش می کنم.
++ موسیقی متن این پست آهنگ Walk In The Sun می باشد از آلبومی به همین نام اثر Jeanette Alexander .