پرسه های کوچه به کوچه
قدم های بی هدف
اینجا
در این ظلمت شب
مردی درمی نوردد بی کسی خود را
– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
+موسیقی زمینه این پست آهنگ “Azerbeycan Daglarinda” و از آلبوم “Colurs of the Flute” اثر “Songul Siedel“می باشد.
++…
مردی درمی نوردد بی کسی خود را
عالی بود ….
کد های موزیکی که گذاشتین فوق العاده بودند.
تشکر برای ایجاد این حس قشنگ
خوشحالم برگشتید مثل همیشه زیبا ولبریز احساس قشنگ .زود تر بنویس شاعر!
گذشته
کافه ای ویران است
اسب سفید مرده
تپانچه ای زنگ زده
آینه ای شکسته
گانگستری پیر از شعرم می گذرد.
######
سلام، یه مدت نبودین….
نوشته ی خیلی زیبایی بود سپاس.
میثم عزیز
بازگشت دلتنگانه ات مبارک …
و چه زیباست این قطعه فوق العاده در باره آذربایجان اندوهناک ….
خوشحالم برگشتید.دلم گریه کردن میخواد و با نوشته هاتون چقدر راحت اشکام میان…
… 😐 … 🙁 …
مردی در مینوردد بی کسی هایش را
بی کسی هایی که سیاه تر از شب اند …
از فضا و موسیقی ها لذت بردم ..
بعد از این بیشتر میهمان کافه تان خواهم بود .. .
یک کافه
یک صندلی خالی روبرو
یک قهوه تلخ نچسبیده بی وجدان
یکی که با ولع سیگار می کشد
هیز میبوسدت
آنطرف میز جهارگوش گرد نما
من
یک قهوه دیگر سفارشی می خورم
کد های موسیقی عالی بود ازشون استفاده کردم مرسی. نوشته هاتون هم پر از حسه…با اجازه من شما رو لینک کردم. خوشحال می شم به من سر بزنید.
سلام…عالی
آقا یه کم زودتر آپ شو
هرچی میاییم تاپیک همینه که
شاعر شدن
درد است
شعر
درد است
و درد ها
به درد کسی نمی خورند!
باید درد ها را
با پرنده ها و سگ ها
با دیوار ها
قسمت کرد
وقتی هیچ کس
نمی ارزد به شعر شدن
توی دست هایت
باید نشست و
های
هق
زار زد
وقتی هیچ کجای دلت
هیچ کجای سرت
هیچ کجای شهر ِ پا تا به سر در نکبت ات
چیزی برای لبخند زدن
پیدا نمی شود!
+ مهدیه لطیفی.
#####
امیدوارم خوب باشید… (:
و این روزها زیادند دختران و زنانی که آنها نیز در تاریکی شب در مینوردند تنهایی خود را
و اشک هایی که از ته دل از سر غم بر گونه هایشان جاری میشود
نمیدانم خدا کی میخواده تنهایی های بی امانمان را تمام کند
از موسیقی ها و انتخاب های بی نظیر شما متشکرم ..
و آن گوشه
زنی در انبوه آدم ها
مرور می کند
تنهایی خویش را
لای عکس های آلبوم قدیمی….
نیستی……
عالی … درست مثل همیشه !
مرسی دوست عزیز .
سلام شاد میشم به وبم سربزنید وبتون عالیه
شعرتون عالیه و آهنگایی که انتخاب می کنید انگار واسه شعراتون خلق شدن و حس همسانی دارن.