جادوی چشمان تو

این نفس ها تن تو را  در می نوردم و هر لحظه چیزی هست برای کشف کردن، چیزی نو. . . برای هرچه بیشتر دوست داشتنت حس غریبی است حسی که با تمام وجودت لمسش می کنی ولی از بیانش عاجزی گاهی در حضور تو کم می آورم پیش تو و چشمان تو وقتی یک […]